نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: هیچ تجربه ای از رابطهء عاطفی نداشتم و ناراحتم!

959
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2021
    شماره عضویت
    47224
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    هیچ تجربه ای از رابطهء عاطفی نداشتم و ناراحتم!

    سلام به همگی دوستان!
    اول از همه عذرخواهی اگر طولانیه و تشکر پیشاپیش برای جواب هاتون!

    من اول یکم از خودم بگم (شرمنده)! من یک دانشجوی پزشکی هستم که سال دومم کنکور قبول شدم در عین درگیری مادرم با سرطان و شیمی درمانی و رادیوتراپی!
    واقعاٌ عمیقاٌ خدا رو شاکرم که هوام رو داشته با وجود سختی ها و رنج های مختلف دوران نوجوانیم به عنوان فزرند طلاق، به جایی که الان هستم رسیدم: رشتهء دلخواهم رو قبول شدم، آهنگسازی میکنم، تسلط زبان خارجی دارم و زبان جدید هم یاد میگیرم، نقاشی میکنم، شعر میگم و یه جورایی خودم رو مشغول نگه داشتم دیگه!

    اما مشکلی که الان باهاش روبرو شدم اینه که هیییچ تجربهء رابطه عاطفی با دختری نداشتم. خب دلیلش هم اینه سرم به کار خودم بوده و درس و اینا! اما الان از لحاظ عاطفی خیلی احساس تنهایی دارم و نداشتن یکی، که بدونم دوستم داره و دوستش داشته باشم اذیتم میکنه! منظور این نیست هیچ کس دوستم نداره میخوام بگم اون خلاء همدم جنس مخالفی خب حس میشه!
    نزدیک ترین تجربه م به یک رابطه، حس یک طرفه ای بود که به خاطر عدم تجربه، نامناسب عجله ای ابرازش کردم و ریجکت شدم بار دوم هم کلی با نامه طولانی عذرخواهی کردم و خلاصه طرف هم خیلی راحت تازه به واسطه نه مستقیم گفت (تو دیوونه ای ...) و رفت و تمام!
    غیر از اون هم چند باری حس یک طرفه باز پیش اومده که فقط درد خلاء رو بیشتر کرد!

    2 تا نکته بگم
    1- من منظورم نیست باید تو رابطه بود تا خوشحال شد
    2- همچنین نمیگم اونایی که هزار تا دوست دختر عوض کردن بازی رو بردن، ببخشید هرز گشتن افتخار نیست
    اما واقعاٌ داشتن یک همدم یک نیازه مخصوصاٌ برای سن 20 ساله و بدون تجربهء من در حالی که اکثر اطرافیان و عموم جامعه شاید حتی از نصف سن من هم شروع کرده باشن.

    جالب اینجاس که من خیلی آدم معاشرتی ای هستم و احترام میذارم به همه و مخصوصاٌ احترام خیلی خاصی برای دختر ها و حسشون قائل هستم اما هییییییییچ ... موقعیت پیش اومده حتی یه دختری اومده درد و دلش از رابطهء خودش با دوست پسرش رو به من گفته و دخترای آشنا و بعضاٌ فامیل هم همه ش میگن تو خیلی پسر خوب و مهربون و فلان و ... اینا هستی! اما .... هیچ خبری نیست که نیست
    دیگه دارم به این نتیجه میرسم که باید بپذیرم که من کسی رو نمیتونم جذب کنم و این تجربیات به من یکی نیومده و این موضوع و فکر اخیراٌ خیلی ذهنم رو مشغول کرده واقعاٌ

    ممنون میشم راهنمایی م کنید و نظر بدین

    در مورد چیزی که اشتراک گذاشتم چی فکر میکنید؟؟ منتظر جواب هاتون هستم
    ممنونم
    ویرایش توسط Mahdiyar8031 : 08-28-2021 در ساعت 02:18 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : هیچ تجربه ای از رابطهء عاطفی نداشتم و ناراحتم!

    سلام به شما دوست عزیز
    در اول اینکه خب قابل درک هست که تجربه جدایی والدین و بیماری مادر برای شما نیز فشار روحی زیادی به همراه داشته است اما خب همین که شما توانسته اید مسیر رشدی خود را ادامه بدهید این نشان از این دارد که رشد روانی لازم را دارید و می توانید شرایط را از هم جدا کنیدو مسیر رشدی بهتری را تجربه کنید.
    در مورد دوم خب اینکه تجربه نیاز های عاطفی و تمایل به بودن با جنس مخالف یک نیاز کاملا طبیعی می باشد و نشان می دهد که شما در مسیر رشدی درستی قرار دارید اما در این مسیر برای اینکه بتوانید نتیجه گیری بهتری داشته باشید نیاز است که سعی کنید که در اول هدفمند به یک رابطه نگاه کنید، مسیر تعامل را بشناسید و در کنار اینکه خب در کنار تجربه احساس اولیه نیاز است که به شناخت هم توجه کنید چون اگر بخواهید تنها براساس شناخت اولیه پیش بروید خب این باعث می شود که نتوانید با شناخت تصمیم گیری کنید بلکه بر مبنای وابستگی پیش می رود.
    لطفا از گذاشتن ای دی و یا شماره خوداری کنید چون سایت هیچ گونه مسئولیتی در قبال مشکلات احتمالی و مزاحمت ها ندارد .

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2021
    شماره عضویت
    47224
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : هیچ تجربه ای از رابطهء عاطفی نداشتم و ناراحتم!

    نقل قول نوشته اصلی توسط ravanshenas-therapy نمایش پست ها
    سلام به شما دوست عزیز
    در اول اینکه خب قابل درک هست که تجربه جدایی والدین و بیماری مادر برای شما نیز فشار روحی زیادی به همراه داشته است اما خب همین که شما توانسته اید مسیر رشدی خود را ادامه بدهید این نشان از این دارد که رشد روانی لازم را دارید و می توانید شرایط را از هم جدا کنیدو مسیر رشدی بهتری را تجربه کنید.
    در مورد دوم خب اینکه تجربه نیاز های عاطفی و تمایل به بودن با جنس مخالف یک نیاز کاملا طبیعی می باشد و نشان می دهد که شما در مسیر رشدی درستی قرار دارید اما در این مسیر برای اینکه بتوانید نتیجه گیری بهتری داشته باشید نیاز است که سعی کنید که در اول هدفمند به یک رابطه نگاه کنید، مسیر تعامل را بشناسید و در کنار اینکه خب در کنار تجربه احساس اولیه نیاز است که به شناخت هم توجه کنید چون اگر بخواهید تنها براساس شناخت اولیه پیش بروید خب این باعث می شود که نتوانید با شناخت تصمیم گیری کنید بلکه بر مبنای وابستگی پیش می رود.
    لطفا از گذاشتن ای دی و یا شماره خوداری کنید چون سایت هیچ گونه مسئولیتی در قبال مشکلات احتمالی و مزاحمت ها ندارد .

    تشکر از پاسخ و زمان شما
    ممنونم از لطفی که ابراز کردید

    کاملاٌ در بحث شناخت با شما موافق هستم. فقط احساسی تصمیم گرفتن خیلی آسیب زا هستش قطعاٌ.
    اما مشکل من اونجا نیست. مشکلم اینه دارم به این نتیجه میرسم که کلاٌ من از این شانسا ندارم و کسی به سمت من جذب نمیشه. اتفاقاٌ من خودم یک دوره روانشناختی جذب جنس مخالف رو شرکت کرده بودم اما زیاد اثر خاصی نداشت.
    متاسفانه یا خوشبختانه تو این روزا دخترا بیشتر جذب پسرانی میشن که شیطنت و جسارت و ساختارشکنی بیشتری داشته باشن و به اصطلاح bad boy باشن و من واقعاٌ نمیتونم همچین آدمی باشم حتی اگر فقط برای جذب هم اینکار رو بکنم بعد از مدتی شخصیت واقعی در رابطه مشخص میشه.
    ظاهراٌ همون مدل سر زیر برف عین کبک برم جلو اوکی تره کلاٌ. به ما نیومده

    همچنین ممنون از تذکرتون

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد